قوله تعالى: و الْوالدات زایندگان مادران یرْضعْن أوْلادهن شیر دهند فرزندان خود را حوْلیْن کاملیْن دو سال تمام، لمنْ أراد أنْ یتم الرضاعة آن کس را که خواهد که شیر دادن فرزند تمام کند و على الْموْلود له و برین پدرست که فرزند او را زادند رزْقهن روزى این زنان که فرزند زادند، و کسْوتهن و جامه ایشان بالْمعْروف بانصاف و بر اقتصاد، لا تکلف نفْس إلا وسْعها بر نه نهند بفرمان بر هیچ تن مگر توان آن، لا تضار والدة بولدها مبادا که ستیز کناد و بر فرزند خویش گزند آراد هیچ مادر، و لا موْلود له بولده و مبادا که ستیز کناد و گزند نمایاد هیچ پدر بطفل خویش، و على الْوارث مثْل ذلک و بر قیم است از فرمان و حکم در کار طفل همین که بر پدر و مادر است، فإنْ أرادا فصالا پس اگر خواهند از شیر باز کردن عنْ تراض منْهما از هامداستانى دل هر دو، و تشاور و باز گفتن هر دو با یکدیگر، فلا جناح علیْهما بریشان تنگى نیست در دایه گرفتن و إنْ أردْتمْ أنْ تسْترْضعوا أوْلادکمْ و اگر خواهید که دایه گیرید شیر دادن فرزند را فلا جناح علیْکمْ بر شما تنگى نیست إذا سلمْتمْ ما آتیْتمْ بالْمعْروف که مزد دایه که پذیرفته بودید شیر دادن را بسپردید بانصاف و بچم و اتقوا الله و به پرهیزید از خشم و عذاب خداى و اعْلموا أن الله بما تعْملون بصیر (۲۳۳) و بدانید که خداى بآنچه میکنید بیناست و دانا.


و الذین یتوفوْن منْکمْ و ایشان که بمیرند از شما و یذرون أزْواجا و زنان گذارند یتربصْن بأنْفسهن درنگ کنند به تن خویش أرْبعة أشْهر و عشْرا چهار ماه و ده روز فإذا بلغْن أجلهن پس چون بپایان عدت خویش رسند. فلا جناح علیْکمْ نیست بر شما تنگى فیما فعلْن فی أنْفسهن در آنچه کنند در تن خویش از شوى کردن بالْمعْروف بدو گواه و ولى و الله بما تعْملون خبیر (۲۳۴) و خداى بآنچه شما میکنید داناست و از نهان آگاه.


و لا جناح علیْکمْ و نیست بر شما تنگى فیما عرضْتمْ به در آنچه بتعریض سخن سر بسته گوئید، منْ خطْبة النساء از خواستایى زنان أوْ أکْننْتمْ فی أنْفسکمْ یا نهان در دل میدارید سگالش خواستائیى، علم الله أنکمْ ستذْکرونهن میداند الله که شما بایست و سگالش خواستایى زنان معتده در دل میدارید، و لکنْ لا تواعدوهن سرا لکن سخن گشاده بزبان در عدت ایشان را وعده خواستایى مدهید، إلا أنْ تقولوا قوْلا معْروفا مگر که بگوئید گفتى نیکو و سخنى بچم، و لا تعْزموا عقْدة النکاح و با آن زن سخن روشن و وعده درست بستن نکاح را، و بند تزویج را مگویید، و وعده منهید، حتى یبْلغ الْکتاب أجله تا آن گه که بمدت آن زن بکران آید، و اعْلموا أن الله یعْلم ما فی أنْفسکمْ و بدانید که الله میداند آنچه در دلهاى شما است، فاحْذروه حذر کنید از او و از آگاهى او و اعْلموا أن الله غفور حلیم (۲۳۵) و بدانید که الله آمرزگارست و بردبار.


لا جناح علیْکمْ إنْ طلقْتم النساء نیست بر شما تنگى اگر زن را طلاق دهید ما لمْ تمسوهن تا آن گه که ایشان را نپاسیده بید، أوْ تفْرضوا لهن فریضة یا آن زن را کاوین مسمى و مقدر بر خویشتن فریضه نکرده بید، و متعوهن و ایشان را چیزى دهید و تهى گسیل مکنید، على الْموسع قدره بر مرد توانگر باندازه توان وى و على الْمقْتر قدره و بر مرد درویش باندازه توان وى، متاعا بالْمعْروف چیزى فرا دست آن زن، چیزى بچم که از آن بر دهنده زور نیاید، و آن زن را از آن ننگ ناید، حقا على الْمحْسنین (۲۳۶) این را سزاى نهادیم بر نیکوکاران.


و إنْ طلقْتموهن و اگر آن زن را طلاق دهید منْ قبْل أنْ تمسوهن پیش از آن که بآن زن رسیده باشید، و قدْ فرضْتمْ لهن فریضة و آن زن را کاوین نامزد کرده باشید فنصْف ما فرضْتمْ واجب بر شما نیمى است از آن کاوین که نامزد کرده باشید، إلا أنْ یعْفون مگر که آن زن و ولى وى آن نیمه فرا گذارند و ببخشند، أوْ یعْفوا الذی بیده عقْدة النکاح یا این شوى باز گرفتن نیمه کاوین فرا گذارد و کاوین بتمامى فرا دهد و أنْ تعْفوا أقْرب للتقْوى‏ و اگر فرا گذارید نزدیکتر است به پرهیزگارى، و لا تنْسوا الْفضْل بیْنکمْ و فراموش مکنید در میان خویش بفضل و نیکوکارى رفتن إن الله بما تعْملون بصیر (۲۳۷) که خداى بآنچه شما میکنید بینا است.